قصه‌ساختن به مثابه‌ی «بازی»!

قصه‌ساختن به مثابه‌ی «بازی»!e
یکشنبه, 24 اردیبهشت 1402
2 دقیقه زمان مطالعه
0 نظر

برای من همیشه «قصه ساختن» مثل یک بازی بوده؛ چه اون موقع که تنها فرزند خانواده بودم و از سر بی‌حوصلگی زیر آسمون ابری می‌نشستم و برای ابرها قصه می‌ساختم و چه الان که بزرگتر شدم و برای بچه‌ها قصه می‌نویسم.

کودکی و دنیای خیالی قصه‌ها

چند وقت پیش، یک خانم معلم به یکی از قصه‌های من انتقاد کرد و گفت: «خیلی رویاپردازانه‌ست و دختر من بعد از شنیدن قصه‌های شما غرق در دنیای خیالی میشه و من این اتفاق رو دوست ندارم.»

یاد جمله‌ای که براندو اسکای‌هورس* در ورکشاپ نویسندگی خلاقش گفته بود، افتادم: «قصه‌های ما همون رویاهامون هستن که با نوشتن‌شون، دیگران رو به اون‌ها دعوت می‌کنیم.»

راستش نمی‌دونستم باید به اون خانم معلم چی بگم؟! شاید به نظر خیلی‌ها زندگی در رویاها و دنیای خیالی، کار بیهوده‌ای باشه؛ اما من خوشحالم که با قصه‌ام یک نفر رو از دنیای واقعی دور کردم و به دنیای خیالی خودش بردم؛ درست همون چیزی که در بچگی رویای خودم بود!

 

چطور قصه‌ساختن رو تمرین کنیم؟!

این‌که گفتم «قصه ساختن» برای من مثل یک بازی بوده و هست، شاید عجیب به نظر برسه! دوست دارم یکی از روش‌های قصه‌بازی که در بچگی انجام می‌دادم رو این‌جا بنویسم:

توی این بازی اول باید از بین حرف‌های اطرافیان چند کلمه بی‌ربط رو انتخاب کنیم و بعد سعی کنیم در کمترین زمان با اون کلمه‌ها یک قصه کوتاه یا بخشی از یک قصه رو بسازیم.

اشتراک گذاری:

ممکن است شما نیز علاقه مند باشید

لیست مقالات
دیدگاه خود را بنویسید

دیدگاه تازه ای وارد کنید

برای تکمیل فرم دیدگاه فقط یکی از موارد بالا شماره همراه و یا ایمیل کافی است

لیست دیدگاههای ثبت شده

هنوز دیدگاهی ثبت نشده

اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکنید

بالا